Tuesday, May 31, 2016

آه من بعد از سه سال به وبلاک ام سر میزنم

در این 3 سال یادم نمی آید حتی یک متن هم نوشته باشم نمیگویم من تنبل ام نه! من در این سه سال خیلی از دستاوردهای بزرگی داشتم در عرصه سینما، اما مشکل اینجا بود که من در این 3 سال واقعا و همیشه بخود تلقین کردم که نمیتوانم بنویسم و نمیتوانم، نه تنها تلقین بلکه شاید بخاطر امکاناتی که نداشتم نتوانستم سر بزنم و کلا با فیلمبرداری و عکاسی مصروف بودم حالا پشیمانم که چرا با بدترین نوشته ام شروع نکردم و ننوشتم تا اینکه واقعا بعضی کارهایم به نوشته نیاز داشت و من دست دراز دوستان که برایم بنویسید لطفا..  چقدر سخت است وقتیکه میتواند کاری را که خواستی برایت انجام بدهد اما نمیدهد و شرمسارت میکند خیلی مواجه شدم به شدت ناراحت شدم چون گناه خودم هست و خود کرده را نه درد است و نه درمان!
بگذریم...
راستی شما باور کنید که این اولین نوشته ام بعد ار 3 سال هست با ادبیات خیلی ضعیف اما به این باور هستم وقتی کتاب خوانی و نوشتن را شروع کردم پس میتوانم آهسته آهسته،شاید نوشتن های من برایتان جالب نباشد اما این تصمیمی هست که من گرفتم وبلاک ام یعنی همراز ام شاید حرفهایی را به دوستانم نگویم اما من خیلی راحت میتوانم در وبلاک ام بیان کنم درد دل من خالی میشود با نوشتن پس بدون کدام ترس و هراسی شروع میکنم دوستی را با (پلک بودا)...
منتظر نوشته ی بعدی من باش بودای من...

No comments:

Post a Comment